به هر اندازه که نیستی من از حس تو سرشارم..
که انگار هستی و من دست از این حس برنمیدارم...
به هراندازه که نیستی هنوز پا ب پات هستم
نه تو برگشتنت دیره نه من از انتظار خستم...
یه حسی با دلم میگه تو این تکرار دلتنگی تو هم مثله منی و باتب شب گریه میجنگی..
تو هم تا آخر این شب نمیخوابی و بیداری...
دلم میگه.....
یه عالم راهه تا چشمات که اینجا جای موندن نیست..
تو نیستی و تو این غربت کسی غیر از تو با من نیست...
سرانجام منی حتی اگه دستاتو گم کردم...
یه عهدی با من و جاده است که بی تو برنمیگردم....
8 امتیاز + / 0 امتیاز - 1392/03/03 - 18:09